سلام پسل مامانی😍😍

سلام سلام.ببخشید ک دیر ب دیر میام مامانی انقدر گرفتار مشکلات بودم نتونستم اگه خدا بخواد حال مامانت بهتر شده با کلی قرص ک میخورم خب بگذریم بعد سونو سه ماهگی سونوی انومالی بود ک رفتم برا انجامش ب دکتر گفتم در چ حاله بچم گفت حالش خوب خوب گفتم خداروشکر جنسیتش چیه گفت پسره زمانی ک گفت خیلی خوشحال شدم و اشک ذوق ریختم پسرم باید  پشت باباییش باشه حواسش ب باباش باشه 😍😍و بعدش ب بابات گفتم و خیلی خوشحال شدو با شیرینی خونه باباجون و ماماجون رفتیم و بعدش هم رفتم بهداشت دوباره گفتم ثدای قلبتو گوش بدم ک بابایی هم بشنوه وقتی رفتیم تو اتاق و بابات صدای قلبتو شنید کلا رنگ ب صورتش نبود حسابی تغییر کرد و حس پدرانش بالا رفت خلاصه مامانی الان من شش ماهمه و همزمان ک مینویسم وروجک من تو دلم درحال شیطونی کردنه و حسابی هوس شیرینی کردمه و منتظر باباتم ک بیاد بریم بخریم الانم نزدیک ب عیده و حسابی هوای عیدانه ای داره چهار روز دیگه میریم سال 97 امیدوارم سال خوبی برامون باشه .مامانت هم هفت سینو درست کرده سبزی کاشته خونه تکونی کرده ب کمک بابات و لباس عیدی خریدیم حسابی داره خوش میگذره .پسر گلم خداروشکر میکنم ک حالت خوبه و سالمی و از خدا میخوام ک ب سلامتی پسر خوشکلمو بغل کنم خیلی دوست داریم پسرم😍 خب دیگه منم باید برم ببخشید ک دیر ب دیر میام فعلا بابای عزیزم