آقا آکامآقا آکام، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

شما هستین بهترین اتفاق زندگی من

برای بزرگ مرد کوچکم

پسرم ؛  بزرگ مردِ کوچکِ من ؛ برای تو میگویم ، برای تو مینویسم ... گوش کن ... "مرد" خطابت کردم ، تا همیشه و همه جا مردانه رفتار کنی و مردانه زندگی کنی ، حتی اگر عددِ سن ات یک رقمی باشد ... "مرد" خطابت کردم تا شأنت را بشناسی و بدانی خیلی کارها و خیلی حرفها در شأن تو نیست ... تو ، یعنی "انسان" ... یعنی "آدم" ... یعنی برترین مخلوق خدا ...  عزیزکم ، بی هیچ منتی و با نهایت ذوق و لذت نُه ماهِ شیرین ، تو را در بدنم خواهم داشت ، عزیزتر از جانم هستی و بیشتر از جانم از تو محافظت میکنم ، روزی هم که قدم در دنیا بگذاری ، تا لحظه ای که نفس میکشم زندگی ام وقف شادی توست ، روزی هم که دیگر نباشم ، از همان دنیایی که نمیدانم کجاست ، دعاگوی شادی و سلام...
9 خرداد 1399

ی سری از عکس های دیگه

ساعت هفت صبح ماشینت رسید😂ب طرز عجیبی بیدار شدی سوارش شدی این همون ماشین بود ک گفتم تایرش شکست رستوران تیامو تاپ خصوصی خودت بود برات آویز کردیم💋تو پارک اینجا سرتو گذاشتی رو سینه بابا جون افرا گرفتی خوابیدی گذاشتت اینجا هی نگات میکرد و قربون صدقت میرفت😁...
2 آذر 1398

عکس هات قشنگم

عکس تو بغل خاله نادیا ایی اینجا خاله نادیا دعوات کرد ترسیدی تکون بخوری😂 شکمتو💋😂 حوصلت سر رفته بود ی هویی نشستی بودی اون کنج و بعدش هم کلی گریه کردی😶 دندون آسیاب های پسرم😥 اولین کوتاهی موی پسرم در خونه دوست مامانی...
2 آذر 1398

درود پسرم قشنگم بعد چندماه من اومدممم

سلام سلام صدتا سلام ب فرزند دلبندم خوبی دیگه انشالا😁من فدات شم چندماهه هیچ پیامی برات نزاشتم ببخشید الان ک دارم این پیام رو تایپ میکنم 1 سال و پنج ماه هستی دلبندم هنوز ک هنوز خواب خوبی نداری 😥چشات خط افتاده زیرشون سیاه شده🤯و الانم چون نزاشتی من بخوابممم پیش مامان جون فرحناز رفتی😁😁ک من لالاکنم بیدار شدم ناهار درست کردم و دارم اینجا برای. گل پسرم پیام میزارم بابایی هم آرد نداشتن دو روزه کار نکرده🙊🙊مامانی هم بس بی خوابی کشید شدت خونم بدتر شد😥معدم اسیدی شد باز و.... مرتب دارو میخورمممم راستییییی بابایی برای پسرم ماشین خرید😁وقتی میرفتیم پارک خیلی گریه میکردی برا ماشین ی ماشین برات خرید دسته داشت با کمک اون حرکت میکرد و به فرمونش وصل بود برات عکسشو...
2 آذر 1398

پسر فضوله ماما

سلام دردت ب جونم ماما الان ک این مطلبمو برات میزارم اگ خدا بخواد لالا کردی تو اتاق پیش خاله ندا و مامان جونت منم تو سالن نشستمه ساعت ۱۶:۱۵ دقیقس و بابایی هم تو اتاق خوابه دیگ باید بیدار شه بره سرکار عشق دلم فرزندم ببخشید اگ کم کاری میکنم باتمام وجودم دوست دارم پسرکم ولی هنوز ک هنوزه مامانی اذیت میکنی و خوب نمیخوابی گل پسرم ی مروارید خوشمل هم تو دهنت زده جوونه😍😍تنبل خان وسط های یازده ماهگی دراوردی هااااااا و ماشالا هزار ماشالا فضول و فضولی 😑خونه رو بهم میریزی ..گل پسرمم چند روزه پیش پایین پاهات قارچ گرفته بود س چهار باری دکتر بردمت بهتر شدی ولی کامل رفع نشده 😖ومنو بابایی رونگران کرده فدای اون زیبایی هات حدود یک ماه و نیمه ک کچلت کرده بودیم ال...
24 ارديبهشت 1398